بهانه ای برای نوشتن
بهانه ای برای نوشتن

بهانه ای برای نوشتن

بگذار آرام گیرم!

گم شده ام...

جایی میان ازل و ابد...

درست میان "ز" و "ی" زندگی!

 

...

 

می خواهم آرام باشم تا از این همه غیر، رهایی یابم!

 

از تنفر متنفرم!!!

 

هر بار که می خوانمت منزجر می شوم!

 

 

پی نوشت:

- احساس عجیبی داشت بودنت و حالا نبودنت... همه چیز نو بود! حتی این احساس زشت!

- از تنفر متنفرم!!!

- حالا که نیستی چقدر آرومم! اما کاش موقع رفتنت زمین برفی نبود! حالا برای پاک کردن رد پات مجبورم لذت غرق شدن در آرامش یه منظره سفید بکر رو از دست بدم!

- گاهی آرزو می کنم کاش تو دنیای واقعی هم می شد احساس مجازی داشت! اونوقت می تونستی با یه اشاره یه نفر رو برای همیشه پاک کنی!