ای عبور ظریف!بال را معنی کن...تا پر هوش من از حسادت بسوزد!!!
ای مرغ آفتاب!با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد،آزاد و شاد پای به هرجا توان نهاد،گنجشک پر شکسته ی باغ محبتمتا کی در این بیابان سر زیر پر نهم؟با خود مرا ببر به چمنزارهای دورشاید به یک درخت رسم نغمه سر دهم.من بی قرار و تشنه ی پروازمتا خود کجا رسم به هر آوازم...
پرواز--------پرواز با تو باید گر پرشکسته در باد آغاز هر کجا شد پایان هر کجا باد چه باید گفت اگر دل یار ما نیست اگر عشقی دگر در کار ما نیست نباید مرد و از بودن جدا شد که باید دست به دامان خدا شد که باید همتی کرد ، قصه ای گفت سکوت شهر را باید بر آَشفت برای دیگران باید بگوییم برای دیگران باید بروییمبرای دیگران در کوره راهها جلو افتاده و ره را بجوییم اگر از ما گذشت و پیر گشتیم اگر در انتهای سرگذشتیم جوان دلدادگان باید بمانند برای یکدگر سر در گریبان بگیرند و بگریند و بخوانند پرواز با تو باید گر پرشکسته در باد آغاز هر کجا شد پایان هر کجا باد
ای مرغ آفتاب!
با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد،
آزاد و شاد پای به هرجا توان نهاد،
گنجشک پر شکسته ی باغ محبتم
تا کی در این بیابان سر زیر پر نهم؟
با خود مرا ببر به چمنزارهای دور
شاید به یک درخت رسم نغمه سر دهم.
من بی قرار و تشنه ی پروازم
تا خود کجا رسم به هر آوازم...
پرواز
-----
---
پرواز با تو باید گر پرشکسته در باد
آغاز هر کجا شد پایان هر کجا باد
چه باید گفت اگر دل یار ما نیست
اگر عشقی دگر در کار ما نیست
نباید مرد و از بودن جدا شد
که باید دست به دامان خدا شد
که باید همتی کرد ، قصه ای گفت
سکوت شهر را باید بر آَشفت
برای دیگران باید بگوییم
برای دیگران باید بروییم
برای دیگران در کوره راهها
جلو افتاده و ره را بجوییم
اگر از ما گذشت و پیر گشتیم
اگر در انتهای سرگذشتیم
جوان دلدادگان باید بمانند
برای یکدگر سر در گریبان
بگیرند و بگریند و بخوانند
پرواز با تو باید گر پرشکسته در باد
آغاز هر کجا شد پایان هر کجا باد