آه قاصد!
امروز، رقص صبا، ابرها را به واژه انتظار می دوخت!
کاش قاصدک، امروز که می آمد، پیغامش، عطر نرگس بود...
گل در بر و می در کف و معشوق به کام استسلطان جهانم به چنین روز غلام استگو شمع میارید در این جمع که امشبدر مجلس ما ماه رخ دوست تمام است!...
قاصدکهانولیراستی آیا رفتی با باد...
قاصدک ایرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریندگفتی عطر نرگس یاد نرگس های شهرمون شیراز افتادمبه خانه باد سری بزن و شادمانه ها را زمزمه کن
در مورد صبا و قاصد می شود یک کمی یرای من توضیح دهید؟
انتظار... انتظار...انتظار...ای کاش همه می فهمیدندای کاش همه در ترنم صدای دوست انتظار را می دیدندکه اگر چنین بوددیگر تنهایی وجود نداشت
قاصد با زمزمه ی هر بادی به انتظارت می نشینم تا شاید خبری برایم بیاوری از گذشته های دور و نزدیک ، از مهر از قدرت ، از عشق ، از نور .تو میایی ولیکن پنجره ی اتاقم کمی سخت باز می شود ، باز می شود وقتی برایم هیچ نداری و چفت می شود وقتی دست پری .
با سلام تمام گریه هایم را به تو اهدا نمودم تو خندیدی و من آواره ماندم تا بگریماز اینکهخ به من یر زدید ممنونم آهنگ بسیار زیبایی برای وبلاگتون انتخاب کردید تا دوباره بدرود
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است!...
قاصدک
هان
ولی
راستی آیا رفتی با باد...
قاصدک ایرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند
گفتی عطر نرگس یاد نرگس های شهرمون شیراز افتادم
به خانه باد سری بزن و شادمانه ها را زمزمه کن
در مورد صبا و قاصد می شود یک کمی یرای من توضیح دهید؟
انتظار... انتظار...انتظار...
ای کاش همه می فهمیدند
ای کاش همه در ترنم صدای دوست انتظار را می دیدند
که اگر چنین بود
دیگر تنهایی وجود نداشت
قاصد
با زمزمه ی هر بادی به انتظارت می نشینم تا شاید خبری برایم بیاوری از گذشته های دور و نزدیک ، از مهر از قدرت ، از عشق ، از نور .
تو میایی ولیکن پنجره ی اتاقم کمی سخت باز می شود ،
باز می شود وقتی برایم هیچ نداری و چفت می شود وقتی دست پری .
با سلام
تمام گریه هایم را به تو اهدا نمودم
تو خندیدی و من آواره ماندم تا بگریم
از اینکهخ به من یر زدید ممنونم
آهنگ بسیار زیبایی برای وبلاگتون انتخاب کردید
تا دوباره بدرود