وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود!
آندم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود!
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد!
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم، سجده کرد!
من بودم و چشمان تو
نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی…
(دکتر افشین یداللهی)
شیما جان انتخابت عالی بود!!
اتفاقا همین ذیشب که گذاشت توی شعر و مفهوم و موسیقی غرق شده بودم...
جدا عالی بود...
سلام
کلبه دلتون خیلی زیباست
وبا شعرا وعکسای قشنگی تزیین شده.
امیدوارم تو زندگی موفق باشین
اگه دوست داشتی به کلبه تنهایی من سر بزنی
با خودت چراغ بیار
تا کلبه دلمو روشن کنی
مرسی
عالیست . هم شعرش . هم موسیقی . هم صدا .
آهنگش رو توی وبلاگم گذاشتم اگر خواستین لینکش رو براتون بفرستم .
چه انتخاب خوبی برای این پست بود ممنون. سرت هم انقد شلوغه که نیوشا رو فراموش کردی حسابی ها؟
سلام فضای جالبی دارد وبلاگ شما
عشق دروغی بود که در تمام این سال ها باورش داشتم و چه تاوان سنگینی داشت همین اشتباه کوچک
ما تورو لینک کردیم.وب لاگ جالبی داری.
بسیار زیبا بود دوست خوبم
سلام. هر بار که ترانه ای رو از دکتر یداللهی می خونم یه جور خلسه اروم میآد سراغم. انگار شاعر این بیت ها تیر رو می ذاره و تو کمان و یهو رها می کنه تو قلبت.این کار هم یکی از همونهاست
رنگها در رنگها دویده، از رنگین کمان بهاری تو
سوم شهریور روز ملی جوان «میلاد حضرت علی اکبر(ع)» هست
برای هم تو وبلاگامون تبریک بنویسیم . خودمونو تحویل بگیریم! بالاخره یه روزم مال جووناس
چند تا والپیپر برای روز جوان
ارسال کارت تبریک
آهنگ جوان از امیر حسین مدرس که برای روز جوان خونده و....
اگه تبادل لینک می کنی بگو
http://rangejavani.parsblogger.com
زمستان هم آمد و رفت
ولی پرستو نشدی ؛
برای باغ شعرهام
لا اقل
بیا کمی بهارباش !
*
سلام عزیز دلم
لذت بردم.
بیا پیشم
دیر نکنی یه وقت
*
دوست دارم این شعرو...همچنین خود شاعر...خیلی این پستت چسبید...مرسی:)
پاها به همان جا می روند که دل می رود.
...
سپیده که سر بزند ، در این بیشه زار خزان زده شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در
بهار بوییدیم !
پس به نام زندگی ،
هرگز مگو :
« هرگز » !!!
…
چنانچه آغاز کرده ای بر همان خواهی بود .
...
دیدی چگونه سودا رنگ شعر گرفت
دیدی که جغرافیای فاصله را چگونه با نوازش نگاهی می شود طی کرد و نادیده گرفت
دیدی که رنج های کهنه را با ترنمی می شود یکباره فراموش کرد
دیدی که آزادی لحظه ناب سرسپردن است
دیدی که عشق یک اتفاق نیست ، یک قرار قلبی است
مثل یک تفاهم ازلی ، از ازل بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت
سریال مدار صفردرجه
...دلم رفت!
صدایش زدم،ایستاد و خندید...دوباره دلم را برد!
...آرام از او خواستم "واسمع دعایی اذا دعوتک"!
.
.
.
ندا آمد...انی احبک..."دوستت دارم".
یا علی مدد(ی)...
سلام دوست عزیزم من آپم پیشم بیای خوشحال میشم.
وااااااااااااااااااای شیما!
ببخشید اول سلاااااااااااااام. باور کن فقط اومدم سلام کنم اما تو می دونی تنها سریال ایرانی که من می بینیم فقط برای تیتراژ آخرش همینه؟
مررررررررررررررررررررررررررررسی خیلی شارژ شدم.
برگردم از سفر یک قرار اساسی جور می کنم ان شاالله.
سلام دوست خوبم.با مطلبی با عنوان قدرت کلمات به روزم بهم سر بزنین خوشحال میشم.قربانت
آری آنقدر زمینی شده ایم که بوی خاک باران خورده را دوست داریم!جایی شندین ما خاکی هستیم!