بهانه ای برای نوشتن
بهانه ای برای نوشتن

بهانه ای برای نوشتن

...تا رهایی

قسم به گیاه تنهایی ات که برگ برگش در استغنای وجودت رویید و اگر با تیشه بی ریشه ای به نابودی تهدید شد، باز روییدن از سرگرفت و به بی نیازی استغنا نه حاجتمند خاک بود که بر بلندای نگاهت آرمیده بود و به مهر حضورت، بند بند وجودش را گرهی از جنس استغنا زده بود!

قسم به سبزی رویشش

به بلندای قامت خمیده اش

به لطافت آسمان بی ستاره اش

به نور شبهای آفتابی اش

که رهایی گامهایمان را مدیونیم به شادمانه اشعار مادری شاعره، به روح سرشار کودکی و به مخمر طعم گس دوری و دارایی بلوغ...

 

پینوشت: هوای خنک استغنا

 

نظرات 5 + ارسال نظر
javad چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ق.ظ

جالب بود . از کجا باید شروع کرد قصه ی عشق و دوباره ....

مریم چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 ق.ظ http://baan3117.blogfa.com

نمی‌دانم آدمها را می شود قسمت کرد یا نه؟
بعضی‌ها تو
بعضی‌ها من
بعضی‌ها روح سرگردان ماه


تو از کدام دسته ای؛
از آنانی که پشت به دیوار
و رو در روی جوخه آتش می ایستند
یا از آنانی که در امتداد افق از پشت تیر می‌خورند؟


چه فرق می کند؟
تقدیر مقدر آفتاب این است که همیشه در خون به خواب می رود.


عجیب است «رویا»!عجیب!
ما از هر طرفی که به دیوار پشت می کنیم
روبرویمان دیوار دیگری می ایستد.
حتی ارتفاع فریادهامان از سقف این سلول تجاوز نمی‌کند.
اما تو که هر صبح چشمانت را رو به آسمان باز می‌کنی


دعاهایمان مستوجب اجابت نیستند.
تنها کسی را پیدا کن که به فریادهامان گوش بسپارد...

علی رضا سلطانی

ساکن خانه باد چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:30 ق.ظ http://khaneyebaad.blogfa.com

آسمان بی ستاره ندیدم تا حالا ابری بوده ولی بی ستاره نبوده

لاشریکستان چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:26 ب.ظ http://lasharikestan.persianblog.ir

سلام.احوال شما؟
زبان نیایش منتخبتان اگر چه کمی سنگین،اما دلنشین و عمیق بود...دست شما درست

عقیل چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ب.ظ http://pesarakebadshans.blogfa.com

سلام
قشنگه
موفق باشید
منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد