ربع قرنی گذشت...
سالهایی که اندیشه همهمه عابرانش٬ آرزوی ماندگاریشان را در دلم زنده می کند!
... و من همچنان می کاوم!
با گامهایی استوار تا فراسوی زمان!
تا آنجا که باید رفت...
تا آنجا که باید ماند!
...و می ایستم!
و گل سرخی تقدیم می کنم به بلندترین موج تاریخ!
و می نگرم که چگونه دریا٬ گلم را تا ساحل دلم همراهی می کند...
وبلاگ زیبا با نوشته هایی زیباتر دارید
خوشحال میشم به منم سر بزنید
موفق باشید
سلام بر دوست عزیز و هنرمند
احوالتون چطوره؟
اگر هوش سرشارم! درست یاری کرده باشه وارد ۲۶ سالگی عمرتون شدید . از این جهت لازمه که این شروع و این پیمایش نو و این فرصت نوین رو که حضرت حق در اختیارت گذاشته تبریک بگم و آرزو کنم که از بقیه حیات مادی بهتر از گذشته بهره برداری کنی و همونجور که نوشتی مثل گل سرخی با طراوت باشی.
از این عبارت ... و می ایستم خوشم آمد. خدا کنه همه ما در برابر ناملایمات نشکنیم و مثل یک انسان شایسته زندگی کنیم و از وجودمون راضی باشیم. خوب بایستیم ...
در امان حق
سلام بر شما
خیلی زیبا بود....و قشنگ به اندازه زیبایی یک گل سرخ
دیگه به ما سر نمی زنید....من اپ هستم منتظر حضور سبز شما
موفق باشید...شوریده
مرا به روز قیامت غمی که هست این است
که روی مردم دنیا دوباره باید دید
زندگی، خاطره است.
زندگی، یک خواب است.
زندگی، خواب ِ یک خاطره است.
زندگی، خاطره ی یک خواب است.
زندگی : یک سره گُل
یک سره آوازِ پرنده
زندگی : یک سره رنگ
یک سره نغمه ...
زندگی، سنجد و سیر و سمنوست
زندگی، سکّه وُ سیب و سبزه ست
زندگی، سُنبله ی نوروز است
بر سرِ سنّتی ِ سفره ی هفت سین.
.............................................
زندگی، مزرعه ی آخرت است
شخم باید زد ...
بذر باید کاشت ...
نان باید پخت ...
زندگی را باید
مثلِ یک تکّهی نان
بر سرِ سفره ی عشق
تقسیم کنیم.
زندگی : یک " گل سرخ "
کارِ ما دیدنِ " رازِ گل سرخ "
زندگی : یک شاعر
کارِ ما خواندن شعر :
" لحظه ها را باید شُست! "
" جورِ دیگر باید زیست "
..............................................
زندگی، لحظه ای است
که زمان می ایستد
در مکانی ...
... بی نهایت ...
و در آنجا :
حجم، خالی شده از لکّه ی وزن.
زندگی :
نقطه ای از یک خط است.
زندگی :
رویشِ یک بشر است.
زندگی :
ثانیه ای بیشتر از لحظه ی مرگ ...
زندگی :
... لحظه ی دیدارِ خداست.
..........................................................
زندگی را باید
مثلِ یک خاطره زیست.
زندگی را
باید زیست ...
باید زیست ...
امیر آروین
..............
شیما جان
ریع قرن عاشقیت مبارک !
سلام
میدونین چیه
خیلی وقتها که مطالب ادبی و شبه ادبی تو وبلاگ دوستان میخونم واقعا بهم احساس تحمل دست میده
چون احساس میکنم نویسنده وبلاگ نمیفهمه دقیقا چی رو از جایی کپی کرده یا بلد نیست الفاظ رو در خدمت مفاهیم در بیاره
ولی در مورد وبلاگ شما باید بگم اصلا اینطوری نیست
ادیبانه ترین نوشته هاتون بیش از زیبایی عمیقند و از این بابت واقعا شما رو تمجید میکنم
همیشه موفق باشین
وااای تولدت بوده !! من ۲ روز دیر فهمیدم :(
۲۵ سالگی یعنی اول زندگی اول جوونی و اول همه چی و اگه یه نگاه بندازی می بینی که تازه تو این اول کاری چقدر کار کردی!! . . .
صمیمانه تبریک می گم :- ))
از نظر بجات هم واقعا ممنونم !
[لبخند]سلام ..
با نوشته ای تحت عنوان " خورشید و ماه " منتظر حضورتون هستم.
یا علی و التماس دعا
[گل]
... و من ...
خزانکده من با قصه تلخ سرنوشت آپدیت شد...
همچون همیشه عرض سلام و ارادت حقیر را پذیرا باشید .
سالروز ولادت تابناک اختر آسمان این وبلاگ را خدمت نویسنده ی محترمه ی آن تبریک و تهنیت عرض نموده از خداوند سبحان تقاضامندم این لطف را نموده و این افتخار را به شما بدهد که بتوانید بعد از ۱۲۰ سال در کنا نوه و نتیجه و...... در روز میلادتان این وبلاگ را به روز نمایید .
بخاطر ربع قرن زندگی همراه با بهروزی و سلامت یک ربع سکه بهار آزادی تقدیمتان می شود که تقاضامندم هر موقع به طلافروشی نزدیک محل زندگیتان رفتید برای خود بخرید تا از فیوضات این نعمت خدادادی که اصلا هم مورد پسند خانمها نیست بهره مند گردید .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
من .
بی نهایت سپاسگزارم!
به خصوص از بابت هدیه والاتون!...
دستامون رو میبریم بالا
با همدیگه میکنیم دعا
خدا که ما رو دوس داره
دعامون رو قبول داره....
دیگرازانتظارتوهم سیرمی شوم
ازحرفهای سردتودلگیرمی شوم
انگارمدتی ست که احساس می کنم
باتیک وتاک عقربه ها پیرمی شوم