به یاد کودکی ام که آسمان یکبار به جای برف، ستاره بارید و دیگر نبارید!
دوستانم هزاران هزار ستاره در دست داشتند...
ستاره هایی که وسعت عمرشان به قدر کودکی ام بود!
نمی دانم...
شاید رویا...
امروز آسمان به اندازه حجم درد زمین بارید!
و گاه دانه هایی از برف، چندی جاذبه را از یاد می بردند.
اما باز تسلیم جبری از نوع قانونهای زمینی که برایش سیاه و سفید، سنگین و سبک تفاوتی نمی کند!
امروز...
سرشار بودم...
از لبخند خدا...
به اندازه پهنای کبود آسمان...
خوش به حالت
امروز سرشار بودی
صبح فکر کردم اینجوریه واسم
الان کاملا حرفمو پس گرفتم
تاتا
به روزم...
این روزها خیلی زمین خنک میشه
لازمه
چقدر زیبا بود توصیفتون از اون برفای سر به هوا که نمیخوان بشینن رو زمین!
موفق باشین
سلام
چه وصف زیبایی بود. واقعا قشنگ بود.
وبلاگتون هم خیلی زیباست.
خوش به حالتون آب و هوای اونجا برفیه. من امروز با پیرهن آستین کوتاه بیرون رفتم.
خوشحال میشم اگه به وبلاگ من هم یه سری بزنید
خوش و پیروز باشی
سلام گلم... پس حسابی از دیدن این بارش زیبا حال کردی واسه خودت ها؟؟؟ خوبه آدم برهی درست کردی؟؟؟؟ من همیشه دلم برف بازی می خواهد....امید که هر روز سرشار باشی ز حس خوب زیستن.
کاش برف که پایین می آید...ما بالا می رفتیم!
برف نو! برف نو! سلام، سلام
بنشین، خوش نشستهای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگیست این ایام
راه شومیست می زند مطرب
تلخواریست می چکد در جام
اشکواریست می کشد لبخند
ننگواریست می تراشد نام
مرغ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که برگسیخته دام
ره به هموار جای دشت افتاد
ای دریغا که برنیاید گام
کام ما حاصل آن زمان آمد
که طمع برگرفتهایم از کام
خامسوزیم الغرض بدرود
تو فرود آی برف تازه سلام!
سلام با یه شعر عاشورایی بروزم
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به کراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... ای
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
خوب یادم نیست
تا کجاها رفته بودم ، خوب یادم نیست
این ، که فریادی شنیدم ، یا هوس کردم
که کنم رو باز پس ، رو باز پس کردم
پیش چشمم خفته اینک راه پیموده
پهندشت برف پوشی راه من بود
گامهای من بر آن نقش من افزوده
چند گامی بازگشتم ، برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
جای پاها تازه بود اما
برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
جای پاها دیده می شد ، لیک
برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
جای پاها باز هم گویی
دیده می شد لیک
برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
برف می بارید ، می بارید ، می بارید
جای پاهای مرا هم برف پوشانده ست
(مهدی اخوان ثالث)
سلام
احوال شما؟
برنامه هیات اینترنتی محبان الحسین علیه السلام را در وبلاگم قرار دادم
اگر تمایل دارین برنامه هیات در وبلاگتان قرار دهید تا همه دوستان مشترکمان در این هیات شرکت کنند
یا علی
التماس دعا
سلام شیما جون
فکر کنم فردا و پس فردا هم سرشار بشی :)
راستی عکس زمینه وبلاگتو خیلی دوست دارم ، اون که داره حافظ میخونه خواهرمه و این که این پایین نشسته منم! من حسم اینه:)
آهنگتم محبوبه منه
سلام علیکم
ایم سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین تسلیت باد
یا علی و التماس دعا